به وبلاگ داستان قشنگ درموردجن خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب وبلاگ
پروفایل
موضوعات
اضافات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 24746
تعداد مطالب : 33
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

این قطار به جایی نمی رود
این قطار به جایی نمی رود

دیوید جکسن رئیس پلیس ایالت یوتا مردی وظیفه شناس و پدری مهربان بود . او سالها پیش همسر خود را از دست داده بود و تنها همدم او پسرش تامز بود .  تامز دوست داشت مثل پدرش یک پلیس بشود ولی نامزدش لوری با اینکار مخالف بود . انروز لوری و تامز به خانه پدر امده بودن تا به کمک او بتوانند مشکلشان را حل کنند . دیوید با صبوری به حرف انها گوش داد و سپس برای اینکه روز تعطیلشان خراب نشود به انها پیشنهاد کرد به یک سینما بروند او میخواست ان دو را کمی ارام کند و سپس در یک زمان مناسب با انها حرف بزند . ایستگاه مترو دقیقا جلوی خانه انها بود و انها تصمیم گرفتن با مترو بروند . انها انقدر مشغول صحبت بودن که اصلا متوجه نشدن کی وارد کوپه قطار شدن . قطار با سرعت زیادی حرکت میکرد و این کمی غیره طبیعی به نظر میرسید .در ان بعدظهر تعطیل باید قطار شلوغ باشد ولی اینگونه نبود انگار انها تنها سرنشینان ان قطار بودن . البته یکنفر هم چند ردیف جلوتر از انها نشسته بود . حس پلیسی دیوید به ان میگفت که باید خبری باشد . تامز و لوری هم همین احساس را داشتند . تامز به پدرش گفت فکر میکنم قطار را اشتباه سوار شده ایم و در همان لحظه رو کرد به طرف تنها مسافر قطار ببخشید اقا این قطار کجا


میرود.؟ ان مرد چهره رنگ پریده ای داشت و قیافه اش بیشتر به رهبر یک اکستر شبیه بود همانطور که داشت واگن را ترک میکرد به انها گفت این قطار به جایی نمی رود . لوری از ترس گریه میکرد . هنگامی که دیوید به طرف واگنی که مرد رفته بود دوید هیچ نشانی از او نبود تمام واگن های دیگر خالی بود از ان بدتر هیچ مسئولی و راننده ای در قطار نبود . دیوید نزد بچه ها برگشت سرعت قطار هر لحظه بیشتر میشد . دیوید احساس کرد نیروئی عجیبی انها را احاطه کرده . لوری از حال رفته بود تامز گفت حالا چکار کنیم پدر..دیوید او را دلداری داد..نترس پسرم مطمعن باش که اتفاقی نمی افتد..در همین هنگام سرعت قطار کمتر شد و بعد از چند لحظه کاملا ایستاد . انها به سرعت از قطار پیاده شدن اینجا همان جائی بود که سوار قطار مترو شده بودن جلوی خانه اشان . دیوید جکسون و پسر و عروسش بسیار متعجب بودند و خدا را شکر کردند که از این حادثه جان سالم بدر بردند. انها بطرف خانه رفتن . هنگامیکه میخواستن وارد خانه بشوند بوی شدید گاز از خانه خانم اوستر به مشامشان خورد . خانم اوستر بیوه زنی بود که همسایه دیوار به دیوارشان بود . دیوید چندبار او را صدا زد اما هیچ صدائی نشنید . انها مجبور شدند در را بشکنند . هنگامیکه وارد خانه شدند خانم اوستر بیهوش به روی مبل افتاده بود . تامز به سرعت شیر گاز را بست و پنجره ها را باز کرد . خانم اوستر پس از مدتی بهوش امد . او غذا را روی اجاق گذاشته بود و بخاطره اینکه سن بالایی داشت خوابش برده بود . لوری هنوز مضطرب بود و در اطاق قدم میزد . ناگهان صدای جیغ او دیوید و تامز را هراسان کرد . او با دست دیوار را نشان میداد به روی دیوار قاب عکسی بچشم میخورد . او همان مردی بود که در قطار دیده بودند . خانم اوستر گفت : او "الن" همسر من است حدود 29 سال پیش مرده

, همیشه به من میگفت تو تنها نمی مانی من همیشه مراقب تو هستم "

این مطلب را از مجله روح که در امریکا چاپ میشود برایتان نقل میکنم

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
عکس جدید از جن و ارواح

عکس جدید از جن و ارواح

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
آموزش احضار روح
آموزش احضار روح

با سلام خدمت شما دوستان عزیزی که به علم روحی و زندگی پس از مرگ علاقمند هستید امروز می خواهم روش دیگری برای ارتباط با ارواح به شما دوستان آموزش دهم امید وارم با این روش بتوانید با ارواح ارتباط برقرار کنید به گفته اکثر روح شناسان ارتباط با ارواح راحت تر است تا ارتباط با افراد زنده.

وسایل مورد نیاز در این روش عبارتند از:آِینه یا شیشه (حدالامکان آینه) در اندازه 40 در 40 - حروف الفبای نوشته شده بر روی کاغذهای کوچک - اعداد 0 تا 9 نوشته شده برروی کاغذ های کوچک - نوشتن چهارکلمه بله. خیر. سلام.خداحافظ.برروی کاغذ های کوچک - یک استکان سبک یا تشتک یا لیوان یا ....

حداقل باید حاضرین در جلسه 3 نفر باشند که برای تسریع در کارتان از یک خانم 17 یا 18 ساله با رنگ پوست تیره (سبزه) استفاده کنید. بیشتر بودن افراد حاضر در جلسه موردی ندارد.

بهترین زمان برای این کار پنجشنبه وبدترین زمان جمعه و شنبه است.

این کار را شبها و در اتاق تاریک انجام دهید ابتدا حدود دودقیقه در سکوت کامل فقط به روح فکر کنید سپس با خواندن فاتحه کار خود را آغاز کنید بعد از خواندن فاتحه یکی از انگشتان خود را به آرامی بطوریکه فقط استکان را لمس کنید برروی استکان بگذارید و شخصی این سوال را تا زمان حرکت استکان بطور متوالی به فاصله ده ثانیه بپرسد که آیا در این مکان روحی وجود دارد؟ این سوال حتی ممکن است ده بارپرسیده شود تا استکان به حرکت آید اگر ارواح مایل به ارتباط با شما باشند که همواره دارند شما در کمال تعجب خواهید دید که استکان بدون اینکه شما نیرویی به آن وارد کنید به حرکت در آمده و به سمت بله می رود پس از سلام دادن سوالات خود را بپرسید در صورت امکان به آن جواب می دهند چون برای سوالات در مورد آن دنیا محدودند .

خنده یا حرف زدن هنگام احضار مهم نیست فقط روح حاضر را مسخره یا اذیت نکنید.

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
ارتباط جنیان با پیامبر و امامان
ارتباط جنیان با پیامبر و امامان

از آن جا که جنها با چشم دیده نمی‌شوند، ارتباط داشتن با این دسته از آفریدگان خداوند همواره امری رمزآلود بوده است. مطابق آیات قرآن و روایات بسیار، جنیان با پیامبران و امامان ارتباط داشته‌اند.
به گفته مفسران قرآن کریم، ماموریت بسیاری از پیامبران محدود به جامعه انسانی نبوده و بایستی جنیان را نیز با تعالیم الهی خود هدایت می‌کرده‌اند. آنان یا مستقیم یا از طریق نمایندگانشان، پیام الهی را به گوش طوایف جن می‌رسانده اند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز با جنیان ارتباط داشت و احکام و تکالیف الهی را بر آنان عرضه می‌کرد. این مطالب در سوره جن و آیه سی‌ام سوره احقاف به روشنی بیان شده است. جنیان خود را مخاطب قرآن می‌دانستند و به آن گوش می‌سپردند. گروهی از جنیان با پیامبر بیعت کردند و نماینده او در میان طایفه خود شدند. گاهی نیز برخی از جنیان نزد رسول خدا می‌آمدند و سئوالات خود را مطرح می‌کردند.
ائمه اطهار علیهم السلام نیز پس از رسول خدا به اقتضای مسئولیت امامت خویش با جنیان ارتباط داشتند. هنگامی که نماینده امام علی علیه السلام در میان جنیان درگذشت، فرزند او نزد امام آمد و کسب تکلیف کرد. امام نیز او را جانشین پدرش کرد.
ناگفته نماند که ارتباط امامان و پیامبران با جن محدود به این موارد نبوده است. جنیان به سبب نوع خلقتشان در برخی کارها توانایی‌های بیشتری از انسان‌ها دارند؛ از این رو پیامبران و امامان از دوستان و ارادتمندان جنی خود برای انجام کارهای دشوار استفاده می‌کرده اند.
چنان که در سوره نمل آمده است، جنیان نیز در کنار حیوانات و انسان ها در خدمت حضرت سلیمان بوده‌اند و به اجرای خواسته‌هایش کمر همت می‌بسته‌اند. هنگامی که سلیمان تخت بلقیس را طلب کرد، نخستین کسی که برای آوردن آن اعلام آمادگی کرد، یکی از جنیان بود. در روایتی آمده است که هنگامی که امام صادق علیه السلام به سفر حج رفته بود، پیغامی به یکی از جنیان داد تا همان روز آن را به خدمتکارش در مدینه برساند.

در میان جنیان نیز فرقه های مختلف عقیدتی وجود دارد؛ از این رو گروهی از آنان در برابر اولیاء خدا مطیع‌اند و گروهی نه. حتی برخی از آنان دشمن پیامبران و اهل بیت بوده و هستند. با این حال، مطابق روایات، جنیان بیش از انسان‌ها در برابر امامان و پیامبران فرمانبردارند.
روزی یکی از اصحاب از امام کاظم علیه السلام پرسید:« آیا جنیان از شما اطاعت می کنند؟»
امام پاسخ فرمود:« آری، قسم به آن که محمد را به پیامبری و علی را به جانشینی ولایت، عزت بخشید، آنها نسبت به ما فرمانبردارتر از شما انسان ها هستند. و البته همان‌ها نیز نسبت به دیگر موجودات کمتر مطیع مایند.»

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
آیا ملائكه و جنيان هم از ياوران حضرت مهدي(ع) خواهند بود؟
آیا ملائكه و جنيان هم از ياوران حضرت مهدي(ع) خواهند بود؟

آيا غير از انسان‌ها، ملائكه و جنيان هم از ياوران حضرت مهدي(ع) خواهند بود؟
دربارة طايفة جن بايد گفت كه طبق روايات اهل‌بيت(ع) شكي نيست كه آنان نيز براي نصرت امام زمان(ع) حضور خواهند يافت، اما سؤال اين است كه آيا حضور آنان با چشم قابل رؤيت است، يا خير؟

پرسيده شده است كه آيا غير از انسان‌ها، ملائكه و جنيان هم از ياوران حضرت مهدي(ع) خواهند بود؟
در پاسخ اين پرسش عرض مي‌كنيم، بله؛ غير از 313 نفر از انسان‌هاي شايسته و والامقامي كه از جملة ياران امام زمان هستند، گروه‌هايي از ملائكه و نيز جن حضرت مهدي(ع) را ياري خواهند كرد.

الف) طايفة ملائكه

مطابق آنچه از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است اولين فرشته‌اي كه با امام(ع) بيعت مي‌كند «جبرئيل» است. «ابان‌بن‌تغلب» از حضرت صادق(ع) روايت نموده كه فرمودند:

اولين كسي كه با قائم(ع) بيعت مي‌كند، جبرئيل است؛ كه به صورت پرندة سفيدي فرود مي‌آيد و با آن حضرت بيعت مي‌كند. سپس يك پاي خود را بر بيت‌الله‌الحرام مي‌گذارد و پاي ديگرش را بر بيت‌المقدس و آنگاه با آواز رسا و برنده‌اي ندا مي‌دهد، به نوعي كه همة خلايق آن را مي‌شنوند و مي‌گويند:
أتي أمرالله فلا تستعجلوه.1
امر خدا در رسيد، پس براي آن شتاب نكنيد.

روايات متعددي وجود دارد كه دلالت مي‌كنند كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل(ع) حضرت مهدي(ع) را ياري مي‌كنند و اين روايات از حضرات معصومين(ع) ـ از جمله حضرت رسول اكرم(ص) و حضرت امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) و حضرت جوادالأئمه(ع) صادر گرديده است. به عنوان نمونه در حديثي از سوي حضرت امام باقر(ع) بيان شده است:

زماني كه قائم‌آل‌محمد(ص) خروج نمايد، خداوند او را به وسيلة گروه‌هايي از فرشتگان نشان‌دار پشت سرهم، به صف ايستاده، مقرب فرو فرستاده شده، ياري خواهد نمود. جبرئيل پيشاپيش آن حضرت، ميكائيل از سمت راست و اسرافيل سمت چپ آن حضرت خواهند بود و رعب و ترس (بر دل كافران) به فاصلة يك ماه از پيشاپيش و سمت راست و جانب چپ آن حضرت حركت خواهند كرد در حالي كه فرشتگان مقرب در كنار او باشند.2

از اين روايت شريف مشخص مي‌شود كه خداوند متعال حضرت صاحب‌الامر(ع) را به وسيلة چهار گروه از ملائكه و همچنين به وسيلة «رعب» (ترس و بيم افكندن در دل كافران) ياري مي‌فرمايد. آن چهارگروه (ملائكه) عبارتند:

1. مسوّمين؛ كه همان فرشتگان نشان‌دار مي‌باشند و علامت و نشانة آنها عمامة سفيد همراه با تحت‌الحنك است كه در «جنگ بدر» نيز حاضر شدند.
2. مردفين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه به صورت پياپي براي نصرت حضرت مهدي(ع) صف مي‌كشند.
3. منزلين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه فرو فرستاده شده مي‌باشند.
4. كرّوبّيين؛ كه همان فرشتگاني هستند كه به عنوان سالار فرشتگان معرفي مي‌شوند. البته در بعضي از روايات تعداد اين ملائكه نيز بيان شده است؛ مثلاً حضرت امام صادق(ع) فرمودند:

تعداد ياران او (امام قائم(ع)) از بين ملائكه چهل‌وشش هزار خواهد بود.
و به چند دسته تقسيم مي‌شوند؛ (1) گروهي از ملائكه كه در بدر حاضر بودند، (2) گروهي از ملائكه كه همراه حضرت نوح در كشتي بودند، (3) گروهي از ملائكه كه در آتش با ابراهيم(ع) بودند، (4) گروهي از ملائكه كه با موسي ـ هنگامي كه دريا براي بني‌اسرائيل شكافته شد ـ بودند، (5) قِسم ديگر كه همراه عيسي بودند، هنگامي كه خداوند او را به سوي آسمان بالا برد، (6) گروهي ديگر، چهارهزار فرشته كه در روز عاشورا براي ياري حضرت سيدالشهدا(ع) فرود آمدند و از آن حضرت رخصت قتال خواستند و به آنها رخصت نداد، پس بالا رفتند و فرود آمدند و از آن حضرت رخصت خواستند باز رخصت نداد و همچنان بالا مي‌رفتند و فرود مي‌آمدند، ولي حضرت رخصت نمي‌داد تا آنكه در همان احوال، آن حضرت به شهادت رسيد؛ لذا آن ملائكه همچنان پريشان و غبارآلود نزد قبر او گريان هستند تا اينكه قائم(ع) قيام نمايد. رئيس آنان ملكي است كه نامش «منصور» است؛ و هيچ زيارت‌كننده‌اي نيست كه امام حسين(ع) زيارت كند مگر آنكه آنان او را استقبال مي‌كنند، و وداع نمي‌كند آن حضرت مگر آنكه او را مشايعت مي‌كنند، و مريض نمي‌شوند هيچ زائري مگر اينكه او را عيادت مي‌كنند و نمي‌ميرد زائري مگر اينكه بر وي نماز مي‌گذارند و براي او بعد از مردن استغفار مي‌كنند و همة آنان تا هنگام قيام حضرت مهدي(ع) ـ در زمين ـ انتظار قيام قائم(ع) را مي‌كشند، (7) ملائكه‌اي كه به هنگام ولادت امام حسين(ع) به زيارت او آمدند.3

ب) طايفة جن

اما دربارة طايفة جن بايد گفت كه طبق روايات اهل‌بيت(ع) شكي نيست كه آنان نيز براي نصرت امام زمان(ع) حضور خواهند يافت، اما سؤال اين است كه آيا حضور آنان با چشم قابل رؤيت است، يا خير؟

در پاسخ بايد گفت: جنيان در زمان ظهور حضرات ائمه(ع) به حضور آنان مي‌رسيدند و از آن حضرات سؤال مي‌كردند و ايشان نيز جنيان را مي‌ديدند. در روايتي نقل شده است كه حضرت امام صادق(ع) به مفضّل فرمودند:

مؤمنين جن، او (حضرت مهدي(ع)) را ياري خواهند نمود.
سپس ادامه دادند:

بلي، به خدا قسم با ايشان مخاطبه و تكلم مي‌كنند؛ مانند اينكه شخص با اهل و عيال و حواشي خود مخاطبه مي‌نمايد.

و آنگاه فرمودند:
هر كجا آن حضرت برود، همراهش مي‌روند و تعداد جنيان به تعداد ملائكه ـ يعني چهل‌وشش هزار ـ خواهد بود.4

پي‌نوشت‌ها:

٭ با استفاده از كتاب: سؤال از امام مهدي(عج) در روايات، سيد فخرالدين موسوي.
1. سورة نحل (16)، آية 1.
2. لو خرج قائم‌آل‌محمد(ص) لنصره الله بالملائكه المسوّمين و المردفين و المنزلين و الكرّوبّيين يكون جبرائيل أمامه و ميكائيل عن يمينه و إسرافيل فن يساره و الرّعب ليسير مسيرة شهر أمامه و خلفه و عن يمينه و عن شماله و الملائكة المقرّبون هذاه... . النعماني،  الغيبة، ص 234، ح 22؛ مجلسي، بحارالأنوار، ج 52، ص 348.
3. خراساني، محمدجواد، مهدي منتظر.
4. همان

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
داستان
روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند. گاه او در میان دو میهمان که مشغول صحبت بودند ظاهر می شد . یکی از آنها آن را میدید و گفتگو مبدل به حرف های بی سر وته می شد روزینا وپدرش که شیح بر آنها ظاهر می شد نمی توانستند با او رابطه برقرار کنند. تمام ظاهر شدن ها بدقت توسط روزینا یاداشت می شد او سعی داشت تا هویت شبح را حدث بزند . کسی که بیشتر ازهمه مشخصاتش با شبح یکی بود خانم "ایموژن سوبین هو" معشوقه صاحبخانه قبلی بود که بعد از مشاجره ای از خانه اخراج شده بود و در فقر وفلاکت در سال 1878 در گذشته بود. ظهور شبح بعد از یک جلسه ظهور اشباح در سال 1889 متوقف گشت. این ماجرا اگرچه در آن زمان توجه بسیاری را برانگیخت و توسط انجمن تحقیقات روح بدقت مورد مطالعه قرار گرفت فقدان شواهد بیشتر موضوع را از اهمیت انداخت و همگان آنرا به فراموشی سپردند. اما در سال 1958 واقعی شگفت رخ داد. مردی که در نزدیکی آن خانه می زیست شبی از جابرخاست و زنی را در قاب پنجره مشاهده کرد. او لباس دوران ویکتوریا را بر تن داشت سرش را پایین انداخته بود. وبه نظر می رسید به تلخی در دستمالی که بصورت گرفته بود می گریست وقتی مرد از ترس فریادی کشید زن ناپدید شد . مرد چیزی از شبح نشنیده بود و علاقه ای به مسائل فوق طبیعی نداشت بعد از آنکه زن بارها دیده شد که در اتاق ها وپله ها سرگردان بود و گاه به تلخی می گریست. پیدا بود که گذشت زمان آلام او را تسکین نداده است . اما اینکه چرا خانم محل ظهورش را تغییر داده هرگز معلوم نشد ..
[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
عکس جدید از جن و ارواح









[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
داستان ترسناک

روزینا دسپارد در خانه پدریش در چلتهام,انگلستان آماده خواب شده بود.وقتی لباس خواب را پوشید صدای پای مادرش را از پشت در شنید. اما وقتی در را باز کرد راهرو بیرون خالی بود. به درون راهرو سرک کشید وزنی را دید که لباس سیاه بر تن دارد و دستمالی به صورت گرفته و پای پله ها خاموش ایستاده است. بعد از چند ثانیه زن از پله پایین رفت. شمع در دست روزینا خاموش شد ودیگر چیزی ندید. شروع ماجرا در ژوئن 1882 بود و هفت سال پیاپی شیح سیاهپوش توسط اعضا خانواده مکرر دیده شد . حال شبح مثل یکی از اعضا خانواده شده بود. روزینا سعی کرد با شبح گفتگو کند اما هر بار شبح سرش را پایین می انداخت و ناپدید می شد . مراسم شام در خانه دسپارد تبدیل به مراسم اعصاب خرد کنی شده بود زیرا شبح بر دو نفر از حاضرین ظاهر می شد وبر بقیه ناپدید می ماند. گاه او در میان دو میهمان که مشغول صحبت بودند ظاهر می شد . یکی از آنها آن را میدید و گفتگو مبدل به حرف های بی سر وته می شد روزینا وپدرش که شیح بر آنها ظاهر می شد نمی توانستند با او رابطه برقرار کنند. تمام ظاهر شدن ها بدقت توسط روزینا یاداشت می شد او سعی داشت تا هویت شبح را حدث بزند . کسی که بیشتر ازهمه مشخصاتش با شبح یکی بود خانم "ایموژن سوبین هو" معشوقه صاحبخانه قبلی بود که بعد از مشاجره ای از خانه اخراج شده بود و در فقر وفلاکت در سال 1878 در گذشته بود. ظهور شبح بعد از یک جلسه ظهور اشباح در سال 1889 متوقف گشت. این ماجرا اگرچه در آن زمان توجه بسیاری را برانگیخت و توسط انجمن تحقیقات روح بدقت مورد مطالعه قرار گرفت فقدان شواهد بیشتر موضوع را از اهمیت انداخت و همگان آنرا به فراموشی سپردند. اما در سال 1958 واقعی شگفت رخ داد. مردی که در نزدیکی آن خانه می زیست شبی از جابرخاست و زنی را در قاب پنجره مشاهده کرد. او لباس دوران ویکتوریا را بر تن داشت سرش را پایین انداخته بود. وبه نظر می رسید به تلخی در دستمالی که بصورت گرفته بود می گریست وقتی مرد از ترس فریادی کشید زن ناپدید شد . مرد چیزی از شبح نشنیده بود و علاقه ای به مسائل فوق طبیعی نداشت بعد از آنکه زن بارها دیده شد که در اتاق ها وپله ها سرگردان بود و گاه به تلخی می گریست. پیدا بود که گذشت زمان آلام او را تسکین نداده است . اما اینکه چرا خانم محل ظهورش را تغییر داده هرگز معلوم نشد.... . ظهورش را تغییر داده هرگز معلوم نشد ..

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
درخواست ازدواج جن از انسان

حجه الاسلام آقا سید محمد ابراهیم حسینی (صدر)نقل فرمودند که :من در سال1374 در روستای کرزان از توابع تویسرکان منبر می رفتم.روز تاسوعا بود. بامیزبان خود اقای محمود افشاری برای گردش به صحرا رفتیم .پدری با دوفرزندش را دیدیم که لوبیای قرمز می کاشتند.بعد از احوالپرسی سخن معجزه ائمه به میان آمد.آقای کریمی داستان جالبی نقل کرد وگفت :یکی از بچه ها به نام عباس مرد متدین ودقیق در انجام تکالیف شرعی است که با مادر وهمسر خود زندگی می کند.روزی از محل کار خود خارج شده به سوی منزل میرود در بین راه صدای دختری به گوش میرسد که ایشان را با نام صدا میزند.وقتی که بر میگردد دختری زیبا با قیافه بسیار دلفریبی را مشاهده میکند آن دختر اظهار می کند عباس من عاشق تو شدم و در خواست ازدواج با تو را دارم .عباس با شنیدن این کلام در حالی که از اتهام مردم هراسان است که در کوچه با چنین دختری مشغول صحبت گردیده گفت : من همسر و مادری در تحت تکلف خود دارم و هیچ گونه توانایی اراده دو همسر ومادرم را ندارم .دختر اظهار میکند که من از شما توقع مخارج وغیره را ندارم بلکه نیازهای مادی شما را هم هرچه باشد برطرف خواهم کرد . عباس می گوید چون نمی خواستم در جایی که مردم متوجه بودند با او صحبت کنم تا مبادا آبرویم خدشه دار شود لذا بی اعتنایی کرده و به سوی منزل روانه شدم . وقتی به منزل رسیدم دیدم جلوتر از من آمده و در منزل نشسته است .گفتم:
من تا به امروز اصلا تو را ندیده ام تو چطور ندیده عاشق من شده ای؟ گفت : من از طایفه جن هستم انسان نیستم ولی چکنم عاشق و دلباخته تو شده ام از تو تقاضای ازدواج دارم و تمام زندگی ترا تضمین میکنم که با خوشبختی زندگی کنی .عباس میگوید او هرچه اصرار می کرد من مخالفت میکردم تا اینکه گفت : عباس من میروم تو تا فردا با مادر و همسرت مشورت کن. در همین حال مادر وهمسرم نشسته بودند گفتند : گویا تو با کسی صحبت میکنی ما که غیر از تو کسی را نمی بینیم من جریان را شرح دادم مادرم گفت : عباس جن زده نشده باشی؟ آن روز گذشت فردا من طبق معمول به دکان رفته مشغول کار شدم ودر وقت همیشگی به خانه بر گشتم وقتی که وارد شدم دیدم باز آن دختر نشسته و منتظر است . بعد از سلام و جواب گفت : عباس! با مادر وهمسرت مشورت کردی؟ گفتم: دیروز من به تو گفتم من نیازی به ازدواج دوم ندارم و خواهش میکنم که دست از من بردار. او گفت : من در عشق تو بیقرارم و می سوزم استدعا میکنم با من ازدواج کنی و همین طور اصرار میکرد .گفتم : خلاصم کن من ابدا به ازدواج دوم تن نخواهم داد باز دیدم رهایم نمی کند ناچار برای خلاصی خود سیلی محکمی به صورتش زدم . نگاه به من کرد وگفت: اگر من چنین سیلی به تو بزنم زنده نخواهی ماند .در همین حال وقتی از من مایوس شد یک سیلی به من زد .دیگر نفهمیدم جریان چه شد وقتی مادر وهمسرم می بینند من نقش زمین شدم مرا به
پزشک می رسانند . ولی چون کاملا لال شده بودم از معالجه من نا امید می شوند. عباس بعد از مدت مدیدی با همین حال که قادر به سخن نبود زندگی میکند تا اینکه روزی آرزو میکند که به زیارت امام رضا (ع) نائل آید و این آرزو را با اشاره به نزدیکان خود میفهماند . مادر وهمسر و برادری که در تهران زندگی میکرد به همراه عباس به مشهد مقدس عازم میشوند . یک هفته در مشهد میمانند و هر روز به زیارت مشرف میشوند تا اینکه روزی در منزل عباس امام رضا(ع) وامام زمان (عج) را در خواب میبیند و شفای کامل پیدا میکند.

نظر فراموش نشه!

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |
عبادت جن

:"عبادت جن":

. در مورد سه گروه کلی مذهب های جن توضیح داده بودم. کافرها، مسلمانها و گروه سومی که نه کافرند و نه مسلمان. اکثریت جنها در دسته ی سوم قرار دارند. همونطور که اکثر انسانها نه کافرند و نه مسلمان کامل.

 

 همه یکسانند؟

 به هیچ وجه. جنهایی که نه مسلماند و نه کافر، گروههای اعتقادی مختلفی دارند، همونطور که بین ما انسانها هم گرایش های اعتقادی متفاوت و زیادی هست. مثلا ببینید پیروان اسلام به گروه های مختلف مثل شیعه و سنی تقسیم شدن و بعد دوباره هرکدوم از گروههای شیعه و سنی خودشون چندین زیر شاخه دارند، و در عبادات و اعتقادات و احکام با هم متفاوتند، حتی افرادی که مقلد افراد مختلف هستند، بخاطر تفاوت عقاید مرجع تقلیدهاشون، عبادات و فرایضشون رو متفاوت انجام می دن.

 بین جنها هم همین تفاوتها وجود داره. جنها هم گروههای مختلف مذهبی دارند و هرکدوم زیر شاخه های زیادی دارند و جزئیات عباداتشون یکی نیست.

 بهمین دلیل من عبادات رو بصورت کلی می گم و در جزئیات خیلی دقیق نمیشم. شما مثل همیشه در نظر داشته باشید که من از روی دیده ها و تجربیات و با استناد به حرفهای دوستانم می نویسم، نه قطعی و دقیق.

 

 جن مسلمان مثل انسان مسلمان؟

 عبادات جنها با انسانها در اصل و مفهوم یکی و در ظاهر متفاوته. جنهای مسلمان، اگر ایمانشون واقعی باشه و بخوان به فرایض دینشون عمل کنند، بخاطر محدودیتهاشون، بیشتر روی مفاهیم تکیه می کنند.

 

 نماز جن

 یعنی چی که جنها روی مفاهیم تکیه می کنند؟ مثلا مفهوم نماز در دین اسلام رو اگر تشکر از خدا بدونیم، جنها که نمی تونند بسم الله الرحمن الرحیم بگن و دقیقا مراحل نماز رو انجام بدن، از نظر ما نمازشون باطله! اما موقع اذان می تونن رو به قبله بایستند، به حالت احترام و ذکر بگن. از میانه های سوره ها شروع کنند و قسمتهایی از قرآن رو بخونند و ...

 هرکدوم از گروه های جن یکسری از کارها و ذکرها رو موقع نماز انجام میدن که بنظر خودشون درست تره. بر اساس راهنمایی هایی که از امامان اسلام گرفتند و نسل به نسل برای هم نقل کردند و بر اساس چیزهایی که در نماز انسانهای مسلمان وجود داره و غیره.

 حواستون باشه که نمیشه گفت جنها نمازشون باطله یا درست نیست. این چیزیه که خداوند می دونه با اونها، شاید نماز بعضی از این جنها از نماز بعضی انسانها هم کاملتر باشه.

 

 قرآن و جن

 در مورد قرآن خوندن جنها محدودیتهایی دارند. مثلا سوره های سجده دار، آیه الکرسی، بسم الله الرحمن الرحیم رو نمی تونن بخونند. بیشتر سوره های بدون بسم الله رو می خونند، از میانه ی سوره ها شروع می کنند و بخشهایی رو قرائت می کنند. جنها نمی تونن قرآن و کلماتش رو لمس کنند و یا از اون عبور کنند - حالا یکی می پرسه پس چطوری ورق می زنن؟! از گوشه ی کاغذش می گیرن بابا! - بنابراین جنها حرمت قرآن رو نمی تونن بشکنند.

 

 بیشتر توضیح میدم، ببینید در مورد انسان با اینکه امر به نگهداشتن حرمت قرآن شده، اما این مسئله بهش تحمیل نشده. میتونه اطلاعت یا نافرمانی کنه. اگر نافرمانی کنه سزاشو می بینه. اما جنها در اینجور موارد اختیار ندارند.

 مثلا اگر جنی بخواد به قرآن بی حرمتی کنه، لمسش کنه چی میشه؟ درجا دود میشه میره هوا؟

 نه! مسئله همینه که جن حتی اگر بخواد نمی تونه به قرآن بی حرمتی کنه. یعنی مثل این می مونه که قرآن داخل محافظ شیشه ای قرار داشته باشه و جن اصلا دستش به کلمه های قرآن نرسه.

 اما مثلا اگر جنی بیاد و دروغی در مورد قرآن بگه، چی؟ اینم بی حرمتیه. خب اینجا سزاش رو می بینه. دقیقا مثل انسان.

 

 روزه و سایر عبادات

 و درمورد احکام و عبادات دیگه، مثل روزه، جنها تقریبا محدودیت زیادی ندارند. مثلا یکروز از اذان صبح تا اذان مغرب برای رضایت و تقرب به خداوند، چیزی نمی خورند و کی می تونه بگه خداوند روزه شونو قبول نمی کنه؟؟!

 

 حلال و حرام، حجاب، احکام ارث و ...

 غیر از نماز و قرآن و روزه، بعضی از دستورات دین هست که به مسلمانها واجب شده، جنها هم محدودیتی در اون ندارند و می تونن انجام بدن، اما در جزئیاتش مشکلاتی براشون پیش میاد. مثلا موقع تقسیم ارث به روش و دستور اسلام، به اون جنی که جنسیت مختلط داره یعنی هم مرد و هم زنه، چقدر باید ارث برسه؟

 یا حلال و حرام مال و خوراکی ها رو می تونند مراعات کنند، اما باز هم اشکالاتی در جزئیاتش دارند.

[+] نوشته شده توسط محمد در 13 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 1:37 | |

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو
تير 1402
مرداد 1397
بهمن 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
محمد
لينكستان
دانلود
ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان قشنگ درموردجن و آدرس gjmgjm.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , gjmgjm.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com