-1اعراب که ساکنان سرزمين عربستان هستنددرگذشته به صورت............زندگي ميکردند.
-2مهمترين قبيله ي قريش چه بود؟
-3مهمترين شهرهاي حجازرانام ببريد؟
-4حضرت هود وصالح به ترتيب درکدام جاي عربستان مبعوث شدند؟
-5درچه شرإيطي اسلام درعربستان ظهورکرد؟
-6حضرت محمد(ص)درشهر..........به دنياآمد.
-7چرامردم مکه به محمدلقب امين دادند؟
-8محمدامين ياور........بود وبه...........و..........کمک ميکرد.
-9محمددرچند سالگي باخديجه ازدواج کرد؟
-10چراحضرت محمدبه غارحراميرفت؟
-11محمددرچندسالگي به پيامبري معبوث شد؟
-12پيامبرمردم رابه چيزهايي دعوت ميکرد؟
-13اولين کساني که درهمان آغازايمان آوردندچه کساني بودند؟
-14چرااشراف قريش ازپيشرفت اسلام احساس خطر ميکرند؟
-15مشرکان براي جلوگيري ازپيشرفت اسلام چه کارهايي کردند؟
-16مهمترين دشمنان اسلام............،...........و..........بودند؟
-17مشرکان ازاين که نتوانستندمسلمان رابه حبشه بازگردانندچه تصميمي گرفتند؟
-18انصارچيست؟
-19مهاجرين چيست؟
-20دردوره ي پيش ازاسلام چه دينهايي درعربستان رايج بود؟
-21مشرکان مکه شخصي رابه نام..............راباهداي زيادنزد پادشاه حبشه فرستادند.
-22پيامبرمردم رابه مدت...........به طورپنهاني به اسلام دعوت کرد.
-23دوتن ازنزديکانپيامبربه نام...........نيازهاي محاصره شدگان راتأمين ميکردند؟
-24دوموردازحوادثي راکه حضرت علي(ع)درآنها نقش مهمي داشت.توضيح دهيد.
[+] نوشته
شده توسط محمد در جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,
در ساعت11:22 | |
درباره کفتر
براي اين که کفترهايمان سريع تخم بگذارند بايدکفترماده يمان را ازکفترنرمان20دقيقه دورکنيم ويابايد براي آنهاسيخهاي باريک قراردهيم،آن موقع کفترمان سريع تخم ميگذارد.
کفترها چه مريضي دارند؟هرکس نظرداداگر توي وبلاگش درباره جن وکفتربود آدرس وبلاگش رابنويسد درضمن نام موبايلش رابنويسد.نظريادتون نرود.
[+] نوشته
شده توسط محمد در جمعه 21 بهمن 1390برچسب:,
در ساعت19:14 | |
داستان جن
يک داستان جن ميگويم:
داستان جن
يکي بوديکي نبود غيرازخداهيچ کس نبود.
يک روز يک کسي بودکه اسمش سعيدبود،پدرومادر سعيد ميخواستند به مسافرت بروندبه سعيد تمام سفارشها راگفتند.
وقتي پدرو مادر سعيد به مسافرت رفتند سعيد به دوستش زنگ وبه اوگفت که پدرومادرش به مسافرت رفتندميايي خانه يمان دوستش قبول کرد وبه خانه ي سعيدآمد درآن موقع هواشب شدسعيد برق هاراخاموش کرد وکناردوستش دراز کشيد وداشتند درباره ي جن صحبت ميکردند.دوستش يک جن بودکه خودش راشبيه دوست سعيد کرده بود ولي سعيدنفهميدسعيد خوابيدوصبح بيدارشد ديد دوستش نيست.سعيدبه دوستش زنگ وگفت دستت درد نکند که شب به خانه يمان آمدي.دوستش گفت من شب درمحماني بودم وسعيد فهميد که اوجن بوده.پدرومادر سعيد از مسافرت بازگشتند وسعيد ماجرا رابراي پدر ومادرش گفت وپدر ومادرجن خنديدند.
داستان مابه پايان رسيد.
چندچيزدرموردجن:
بيشترگربه سياه ها جن اند.
جنهابيشتردرتاريکي،گرمابه،آب انبار،تنهايي،خانه هاي قديمي وبيابان هاوجوددارند.
[+] نوشته
شده توسط محمد در پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
داستان قشنگ
درموردجن و آدرس
gjmgjm.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.